شروع زیبای پاییزی
سلام به نازدونه های گلم مهرماه قشنگمونم از راه رسید و منم تصمیم گرفتم که آتنای نازم رو راهی مهدکودک کنم البته خودتم خیلی اصرار داشتی که به مهد بری از طرفی هم هردوتون خیلی شلوغ کار و غیرقابل کنترل شدید و از همه بدتر سرهر چیزی باهم کلنجار میرید و دعواتون می گیره منم سعی می کنم تو دعواها و بازیهای شما ها مداخله نکنم اما وقتهایی پیش میاد که به ضرب و شتم پیش میرید و منم باید مداخله کنم و بعد از چند لحظه ی کوتاه دوباره باهم صمیمی میشید و میرید بازی می کنید و اما ناگفته هم نمونه که این دادشتم خیلی زبل شده و بیشتر آتیشها زیز سره اونه و اما چندتای عکس از آتنا ی گلم روز اول ورودت به مهد خودمم تا ساعت پایان مهد موندم کنارت و امی...
نویسنده :
مامان زری
16:57